هدیه خداوند

ما ما : وقتي گرسنش ميشه و غذا ميخواد آخخخخ: وقتي چيزي رو نبايد دست بزنه و مثلا ميگه اَخ خخخخ: وقتی به چراغ برق نگاه میکنه پسرم اولين روز ٩ ماهگي رو منتقل شد به اتاقش و از اون روز داره تو اتاقش تنهايي ميخوابه اكثرا ساعت ٧ شام ميخوره و ٨-٨/٥ ميخوابه و تقريبا شبها يكبار ساعت ١ يكبار ٦/٥-٧ بيدار ميشه و صبح گاهي شير ميخوره و ميخوابه ديگه از ٧/٥-٨ بيدار ميشه آدرین خان از هفته اول هشت ماهگی شروع کرد به چهار دست و پا رفتن و از هفته سوم از لبه تختش یهو گرفت و ایستاد

پاتم درد گرفته=پام درد گرفته بي ادَه= بي ادب هلويا=هيولا پرشان جان اين روزها از ماماني داره سوره ياد ميگيره ديشب سر شام يهو گفت بسم لا رحمان رحيم المدولا قل هولا احد    صحبتهاش با آدرين جون تو عشگ مني تو عم منی به آدرین میگه بس باس و صداش میکنه آمه بس باس               وقتی آدرین بازی میکنه بهش میگه بس باس پاورتو روشن کردی صداش میکنه آگا بِسان (آقا بوسان)

اولين دندون پسرم هفته اول ٥ ماهگي (٢ دندون وسط پايين) دومين سري دندون هفته اول ٧ ماهگي دندون (٣ وسط پايين) سومين سري دندون هفته سوم ٧ ماهگي (٤ دندون وسط بالا) دندون هشتم آدرين پايين سمت چپ هفته اول ٨ ماهگي در اومد پسرم كلي سختي ميكشه شبها خوب نميخوابه آب از دهانش مياد سينش خر هر ميكنه سسرفه ميكنه  پرشان جون سومين دندون پرشان جون هفته اول july ٧ سال و ٢ ماه دندون وسط بالا كه خيلي هم سخت افتاد رستوران swiss chalet بوديم پسرم وسط غذا خورن دهنش خون افتاد و رفتيم دستشويي دهنش رو بشوريم كه خون بيشتري اومد و من يهويي دندونش رو كندم خودشو تو آينه ديد خالش بد شد پسرم و دیگه نتونست شام بخوره چهارمین دندونش همون دندون وسط بالا...

آدرین  ن گلمون روز ٢٠ دسامبر ٢٠١٨ ساعت ١:٣٣ ظهر بدنيا اومد وزن پسرمون ٣٧٥٦ كيلو بود و قدش ٥٣ سانت صبح ساعت ٧ با بابا جونت رفتيم بيمارستان و مامان جون موند خوه تا پرشان گلي رو ببره مدرسه اول كه رفتيم بيمارستان گفتند ممكنه اتاق خصوصي برامون موجود نباشه و يك نفر هم قبل از ما سزارين داره بعد از يك نفر كه ساعت ٨ وقت داره خلاصه به ما گفتند ممكنه ساعت ٣ نوبتمون بشه اما ساعت ١٢ دكتر Kendra Newel اومد چكم كرد و گفت آماده اي بريم گفتم بله و متخصص بيهوشي اومد و توضيح داد دقيقا چه كارهايي قراره انجام بدن. خلاصه پسر گلم با epidoral بدنيا اومد و مثل ايران گفتند بعد از عمل نيازي به ١٢ ساعت به پشت خوابيدن نيست بابا جوني بعد ازسر شدن لباس مخصوص پوشيد...

چقدر خوبه آدم بچه باشه و معصوم ديروز پرشان جون ميگفت حالا كه سانتا منو همه جا نگاه ميكنه تو دستشويي هم منو ميبينه؟ من كه لباس تنم نيست🙄🙄🙄🙄!!!!!! امسال از سانتا كتاب dogman خواسته و يك كتاب kitty dogman رو تو كتابخونه پيدا كرده ديروز ميگه - من تنها كسي بودم كه تو جشن نستله كه سانتا رو ديدم بهش گفتم برام دوربين و كتاب بياره اگه كتابو اشتباه فهميده باشه و دايناسور بجاي گربه بياره چي؟ - اگه بهش گفتي همونو مياره سانتا هواسش هست ميخواهي براش نامه بنويسي شب كريسمس؟ -اون موقع خريدشو كرده دو دقيقه ب

تولد 6 سالگی