سينه خيز رفتن و اولين لغت “ماما”
پسر گلم اين هفته شروع به انجام شيرين كاريهاي جديد كرده وقتي ميريم داخل آسانسور شروع ميكنه با دهانش صدا در مياره و ناك ناك ميكنه.
از اول اين هفته هم خودش رو روي زمين به سمت اشيايي كه دوست داره ميكشه و يه جورايي سينه خيز با سرعت ميره.
راستي چند روز پيش از سر كار كه اومدم هي داشت نغ ميزد و منم وضو گرفتم تا نمازم را بخونم و بعد بهش شير بدم اما شروع به نق زدن كرد و گريه كرد و بعد يهو گفت ماما ماما ديگه دلم طاقت نياورد و بغلش كردم و كلي قربون صدقش رفتم بعد از ظهر كه به بابا گفتم اولين لغتت چي بوده گفت ااااا ما با هم توافق كرده بوديم كه اول بگه بابا .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی